انجمن مهندسی آبیاری و آب ایرانهواشناسی کشاورزی2345-34191220141023Prediction of hourly intercepted solar radiation of wheatبرآورد تابش خورشیدی ساعتی رسیده به گیاه گندم11087672FAآرتمیس رودریدانشجوی سابق کارشناسی ارشد مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیرازشاهرخ زندپارسادانشیار بخش مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیرازJournal Article20130807Leaf area index (<em>LAI</em>) and extinction coefficient (<em>K</em>) of wheat are the important parameters for estimation of intercepted solar radiation<em> (Rs<sub>L</sub>). </em>Wheat daily intercepted solar radiation has been measured in many researches, but they are not suitable for using on shorter time increments. The beam angle of solar radiance differed on different hour in day and it must be considered for estimation of hourly <em>Rs<sub>L</sub></em> (<em>SH</em>) for crop growth models. For estimation of hourly <em>Rs<sub>L </sub></em>of wheat, an experiment was conducted in fields of Agricultural College at Shiraz University in winter 2009 and spring 2010. The values of hourly <em>Rs<sub>L, </sub></em>was measured using the difference between the values of measured solar radiation at upper and under the canopy. The results showed that the crop <em>LAI</em> increased after planting and reached maximum (4.89) on 174 days after planting and remained constant for 21 days. The values of wheat intercepted solar radiation was predicted using a method presented by other investigators and the minimum and maximum values of <em>SH</em> were estimated 0.064 and 0.41 when the values of <em>LAI</em> were 1.8 and 4.89, respectively<strong>.</strong>شاخص سطح برگ (LAI) و ضریب خاموشی (K) گیاه گندم از عوامل مهم در برآورد تابش خورشیدی رسیده به آن میباشند. ضریب خاموشی گندم در تحقیقات زیادی در مقیاس روزانه اندازهگیری شده که در بازههای زمانی کوچکتر قابل استفاده نیست. همچنین زاویه تابش خورشید در ساعات مختلف روز متغیر بوده و میبایست جهت برآورد مناسبی از رشد و عملکرد گیاه گندم، تغییرات آن را به همراه ضریب خاموشی در مقیاس ساعتی (SH) در مدلها در نظر گرفت. به منظور برآورد SH، آزمایشی مزرعهای در سه تکرار در زمستان 1388 و بهار 1389 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز صورت گرفت. جهت اندازهگیری تابش رسیده به سطح زمین از اختلاف تابشسنج موجود در ایستگاه هواشناسی و تابشسنج لولهای قرار داده شده در زیر پوشش گیاهی استفاده شد. نتایج نشان داد که LAI با رشد گیاه افزایش مییابد و حداکثر آن در 174روز بعد از کاشت برابر 89/4 بوده و به مدت 21 روز مقدار آن ثابت میماند. تابش خورشیدی ساعتی رسیده به گیاه گندم با استفاده از اختلاف بین تابش خورشیدی در بالای پوشش گیاهی و سطح زمین اندازهگیری و با یک معادله نمایی بر اساس LAI، SH و زاویه ارتفاع خورشیدی برآورد گردید. مقادیر حداقل و حداکثر SH در محدودهی LAI از 8/1 تا مقدار حداکثر آن، به ترتیب برابر 064/0 و 41/0 برآورد گردید.https://www.agrimet.ir/article_87672_1afcca3bd12bf9758cea621805ace22e.pdfانجمن مهندسی آبیاری و آب ایرانهواشناسی کشاورزی2345-34191220141023Evaluation of COUP Model for simulation of soil frost depth at Bijar synoptic stationارزیابی مدل COUP برای شبیهسازی عمق نفوذ یخبندان خاک در ایستگاه سینوپتیک بیجار112087674FAیونس خوشخودانشجوی دکترای هواشناسی کشاورزی، گروه آبیاری و آّبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانپرویز ایران نژاددانشیار گروه فیزیک فضا، موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهرانعلی خلیلیاستاد گروه آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانحسن رحیمیاستاد گروه آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعبدالمجید لیاقتاستاد گروه آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانJournal Article20130917The aim of this research was the evaluation of COUP Model for simulation of soil frost depth at Bijar synoptic station. The simulations were first carried out based on the default parameter values. Afterwards, 30 parameters that had a close relationship with soil frost depth were selected and calibration of the model was performed with adopting Generalized Likelihood Uncertainty Estimation (GLUE) method and simulations of the model for before and after calibration cases were compared. The periods of 1992-2006 and 2007-2009 were selected for model calibration and validation, respectively. On the basis of comparisons between model simulations and observations for soil temperatures at 20 and 50 cm depths and soil frost depth for before and after calibration, the results showed dramatically better performance after calibration compared with before that. The results of model validation showed a good correspondence between simulations and observations at more cases and the model simulations were able to follow observation fluctuations. However, some differences were available between simulations and observations. Some parts of differences are attributed to non-contribution of soil moisture data at calibration procedure and the other parts were attributed to uncertainties in model structure and its governing equations.این تحقیق با هدف ارزیابی مدل COUP برای شبیهسازی عمق نفوذ یخبندان خاک در ایستگاه سینوپتیک بیجار به انجام رسیده است. ابتدا با مبنا قرار دادن مقدار پیشفرض پارامترها مدل اجرا شد. سپس 30 پارامتر مدل که ارتباط نزدیکی با عمق نفوذ یخبندان خاک داشتند انتخاب شدند و با بهکارگیری روش برآورد عدم قطعیت درست نمایی تعمیم یافته (GLUE)، مدل مورد واسنجی قرار گرفت و شبیهسازیهای آن برای دو حالت قبل و بعد از واسنجی مورد مقایسه قرار گرفتند. بازههای زمانی 1992 تا 2006 و 2007 تا 2009 به ترتیب برای انجام واسنجی و اعتبارسنجی مدل در نظر گرفته شدند. با مقایسه شبیهسازیهای مدل با دادههای اندازهگیریشده برای دمای خاک در عمقهای 20 و 50 سانتیمتری از سطح خاک و عمق نفوذ یخبندان خاک برای دو حالت قبل و بعد از واسنجی مشاهده شد که عملکرد مدل پس از اعمال واسنجی به میزان قابل توجهی بهبود یافته است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی مدل نشان داد که در بیشتر موارد تطابق قابل قبولی بین دادههای اندازهگیری شده و شبیهسازی شده وجود داشته و مدل توانسته است روند تغییرات دادههای مشاهداتی را دنبال کند. با این وجود، تفاوتهایی بین دادههای اندازهگیری و شبیهسازی شده وجود داشت، که بخشی از آنها به دخالت ندادن دادههای رطوبت خاک در فرآیند واسنجی مدل و بخشی دیگر به وجود عدم قطعیت در ساختار مدل و معادلات حاکم بر آن نسبت داده شد.https://www.agrimet.ir/article_87674_005687e3323c0d13168f763df011a49b.pdfانجمن مهندسی آبیاری و آب ایرانهواشناسی کشاورزی2345-34191220141023Microclimate Zoning of Isfahan City based on Surface Cover Typeپهنهبندی خرداقلیمی شهر اصفهان بر اساس نوع پوشش سطح213187677FAمهدی قیصریاستادیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانسید سعید اسلامیاندانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانالهام شفیعیونکارشناس ارشد آبیاری و زهکشی، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانعلی علیخاصیکارشناس ارشد آبیاری و زهکشی، مهندسین مشاور هیدراب اندیش، اصفهانعباس غفاری ششجوانیکارشناس ارشد آبیاری و زهکشی، شهرداری اصفهانJournal Article20130928Urbanization has led to significant changes in the urban environment than natural conditions that urban microclimates are result of these changes. The purpose of this study is microclimate zoning of Isfahan city based on land cover types and investigating the effect of land cover types on urban microclimates. Isfahan city was divided into cells with dimensions 250×250 m. Different layers were defined in ArcGIS 9.3 software. The area percentage of each layer was determined in each cell. After weighting each layer, air temperature and relative humidity data of the 5 meteorological weather stations installed in Isfahan city were used to verify the layers weights. Microclimate zoning of Isfahan city was performed with weights given to each layer. The results showed that land use and land cover type have a significant effect on urban microclimate. Microclimate zoning is efficient for detection of cells with different temperature and humidity conditions. Microclimate code was lower in downtown where the density of residential areas and city streets are high in comparison with the suburbs where the density of agricultural lands and gardens are high. The evaluation results indicated that the method used in microclimatic zoning of the city was accurate and microclimate map is able to distinguish air temperature and relative humidity in the city.شهرنشینی منجر به ایجاد تغییرات مشخصی در محیط زیست شهری نسبت به شرایط طبیعی شده است که نتیجه این تغییرات ایجاد خرداقلیمهای شهری است. هدف از این پژوهش پهنهبندی خرداقلیمی شهر اصفهان بر اساس نوع پوشش سطح و بررسی اثر نوع پوشش سطح بر ایجاد خرداقلیمهای شهری میباشد. شهر اصفهان به سلولهایی با ابعاد 250×250 متر شبکهبندی شد. سطوح مختلف، هر یک به عنوان یک لایه در نرم افزار ArcGIS 9.3 تعریف شدند. درصد مساحت هر لایه در هر سلول مشخص شد. پس از وزندهی به هر لایه، برای صحتسنجی وزن لایهها از آمار دمای هوا و درصد رطوبت نسبی 5 ایستگاه هواشناسی نصب شده در سطح شهر استفاده شد. با وزنهای ارائه شده برای هر لایه، پهنهبندی خرداقلیمی شهر انجام شد. نتایج نشان داد کاربری اراضی و نوع پوشش سطح اثر مهمی در وضعیت خرداقلیمی شهر دارد. پهنهبندی خرداقلیمی کارآیی لازم برای تشخیص سلولها با شرایط مختلف دما و رطوبت را دارد. در مرکز شهر که تراکم مناطق مسکونی و گذرگاههای شهری زیاد است در مقایسه با حاشیه شهر که تراکم اراضی کشاورزی و باغها بالا است، کد خرداقلیمی کمتر بود. نتایج ارزیابی نشان داد روش استفاده شده در پهنهبندی خرداقلیمی شهر دقیق بوده و نقشه خرداقلیمی قادر به تمایز دما و رطوبت نسبی در سطح شهر است.https://www.agrimet.ir/article_87677_ea6e923d6a2d197560cdc37a556b8347.pdfانجمن مهندسی آبیاری و آب ایرانهواشناسی کشاورزی2345-34191220141023Comparison of detrending methods for the temperature and precipitations time seriesمقایسه روشهای روندزدایی در سریهای زمانی دما و بارش324587678FAمیثم قدوسیدانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه تربیت مدرسسعید مریداستاد گروه منابع آب، دانشگاه تربیت مدرسمجید دلاوراستادیار گروه منابع آب، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20131021Assessment of meteorological variables time series can indicate the effect of climatic factors on water resources and hydrological conditions. In this case, statistical methods are useful and effective tool to be considered. But to evaluate and quantify level of this impact, it is necessary to remove trends in the series and detrended series be used. In this paper, two detrending methods based on slope of line and Fourier series were used for deterending the annual temperature and precipitation time series in Ajichai basin. Performance of this methods was evaluated based on compare average long-term precipitation and temperature before and after detrending. Results of trend analysis for precipitation did not show the same general behavior, but the general trend of temperatures in the basin was rising. Detrending results also indicate the improper performance of both methods. In the first method differences in the data before and after detrending was high however, in the second method no difference was seen. To solve this problem, in this study a mixed approach was proposed to modify the first method. This method detrends time series based on the Theil–sen’s slope line exactly in the years after starting the trend that shows more reasonable results compared to the other methods. In this method, average of long-term precipitation and temperature in the basin changed from 328 to 339 mm and 11 to 10. 6 <sup>o</sup>C, respectively. بررسی روند سری زمانی متغیرهای هواشناسی میتواند بیانگر نقش عوامل اقلیمی در تغییرات شرایط هیدرولوژیکی منابع آب باشد. در این زمینه روشهای آماری ابزار مفید و کارآمد به شمار میآیند. اما برای ارزیابی و کمیسازی میزان این تأثیر لازم است تا روند موجود در این سریها حذف و سری بدون روند مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه دو روش روندزدایی شامل روش مبتنی بر شیب خط و روش مبتنی بر سری فوریه در مورد سریهای زمانی دما و بارش سالانه در حوضه آبریز آجیچای بکار گرفته شدند. کارآیی این روشها بر اساس مقایسه میانگین بلند مدت بارش و دمای حوضه قبل و بعد از روندزدایی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل روند وجود رفتار عمومی یکسان را برای بارندگی نشان نداد، اما روند عمومی دما در حوضه افزایشی بود. نتایج روندزدایی نیز حاکی از عملکرد و کارآیی نامناسب هر دو روش بود. در روش اول تفاوت ارقام قبل و بعد از روندزدایی زیاد و در روش دوم اصلاً تفاوتی نداشتند. برای حل این مشکل روشی ترکیبی در تحقیق پیشنهاد شد که در آن ابتدا با کمک شیب خط تایل- سن و تنها در سالهای بعد از وقوع روند به انجام میرسد که نتایج منطقیتری حاصل شد. این روش، میانگین بلند مدت بارندگی حوضه را بعد از روندزدایی از 328 به 339 میلیمتر و دمای آن را از 11 به 6/10 درجه سانتیگراد تغییر میدهد.https://www.agrimet.ir/article_87678_d5078e6a0d7e0cf5e86a64b5121220cf.pdfانجمن مهندسی آبیاری و آب ایرانهواشناسی کشاورزی2345-34191220140219Comparison of ETo calculated by Hargreaves-Samani and standard FAO 56 methods in regional values in Grand Karkheh Basinمقایسه تبخیرتعرق مرجع دو روش هارگریوز- سامانی و استاندارد فائو56 در مقیاس پهنه ای در حوضه کرخه بزرگ465988219FAعلی اکبر سبزی پروراستاد هواشناسی، گروه مهندسی آب، دانشگاه بوعلی سینا همدانصبا سقاییفارغالتحصیل کارشناسی ارشد آبیاری و زهکشی، دانشگاه بوعلی سیناحامد نوذریاستادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20130824The aim of the present research is to generate the daily regional map of reference crop evapotranspiration (ET<sub>o</sub>) using minimum meteorological parameters for Grand Karkheh basin. To conduct this study, meteorological data from 24 synoptic stations located in Karkhe basin and surrounding sites were applied and the daily ETo for each site were calculated by Hargraves-Samani and FAO-56 methods in RefET Software. Furthermore, different interpolation methods were fitted on the results of both mentioned models. The best interpolation method was selected according to coefficient of the determination and Root Mean Square Error criteria. Results indicate that Ordinary Kriging is more accurate and reliable than other interpolation approaches for months of growth season (April-September) for generating the regional ET<sub>o</sub> maps in the study regions. The regional maps of ET<sub>o</sub> were derived and classified for months of growth season by ArcMap software using the selected interpolation method. Moreover, the area allocated to each classification obtained for each maps of ET<sub>o</sub> and in each month of the growth season both ET<sub>o</sub> methods in region scale were compared with each other. The discrepancies of ET<sub>o</sub> maps from two methods were more significant in the North and North-west of the study region. Regional map differences between two methods were found to be more significant in July and August.هدف از پژوهش حاضر ارائه پهنه تبخیرتعرق گیاه مرجع (ET<sub>o</sub>) با استفاده از حداقل پارامترهای هواشناسی در حوضه کرخه بزرگ میباشد. در این پژوهش با استفاده از دادههای هواشناسی 24 ایستگاه سینوپتیک واقع در این حوضه و نواحی اطراف آن، ET<sub>o</sub> با روشهای فائو 56 و هارگریوز- سامانی به کمک نرمافزار RefET محاسبه و روشهای مختلف درونیابی به ET<sub>o</sub> بدست آمده از دو روش، برازش داده شد. انتخاب روش مناسب درونیابی براساسآمارههای ضریب تعیین و جذر میانگین مربعات خطا صورت گرفت. نتایج بیانگر دقت بیشتر روش کریجینگ معمولی برای ماههای فصل رشد (آوریل تا سپتامبر) در این حوضه میباشد. در گام بعدی با استفاده از روش مناسب درونیابی، پهنه مکانی ET<sub>o</sub> دو روش فائو 56 و هارگریوز- سامانی در محیط نرمافزار ArcMap برای ماههای فصل رشد ترسیم و بازهبندی گردید. سپس مساحت اختصاص یافته به هر بازه از نقشههای تولیدی بدست آمده و در هر ماه، دو روش فائو56 و هارگریوز- سامانی در مقیاس پهنهای با یکدیگر مقایسه شدند. تفاوت بین پهنه مکانی دو روش فائو 56 و هارگریوز- سامانی در مناطق شمالی حوضه بیشتر از سایر نواحی است. این مسئله میتواند ناشی از تأثیر ارتفاع باشد. اختلاف بین دو پهنه مکانی، بیشتر در ماههای ژوئیه و اوت دیده میشود.https://www.agrimet.ir/article_88219_8db3c12dd597ceebac883e186fe8fb57.pdfانجمن مهندسی آبیاری و آب ایرانهواشناسی کشاورزی2345-34191220140209The effect of climate change on water requirement of soybean in Gorganبررسی اثرات تغییر اقلیم بر نیاز آبی سویا در منطقه گرگان607288220FAخلیل قربانیاستادیار، بخش مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان0000-0002-1901-4045مهدی ذاکری نیادانشیار، بخش مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانابوطالب هزارجریبیدانشیار، بخش مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20130814Climate change affects precipitation and temperature patterns and hence, may alter the crop water requirements. This research was conducted to evaluate the effects of climate change on evapotranspiration of soybean in Gorgan province. LARS-WG model was used to generate temperature and rainfall data for future period (2013-2042) under emission scenarios of B1, A2 and A1B. The generated and observed weather data for baseline period of (1985-2012) were considered as inputs for a crop-weather model namely, SSM. Soil evaporation, crop transpiration and water requirement of irrigated and rainfed soybean crop were simulated for eight different dates of sowing ranging from the May 11<sup>th</sup> to 24<sup>th</sup> July with 10 days interval. Test of significance of means showed an increasing trend in daily maximum and minimum temperature for most of the months, and for mean monthly values of rainfall in fewer months. The outputs of SSM model showed that during future period, soil evaporation would slightly decrease, but plant transpiration would increase. This increase is more significant in case of rained crop for about 15 percent. Evapotranspiration showed not significant change for irrigated crop in future period, but in rainfed conditions a 10 percent increase has been revealed. Finally, rainfed cropping of soybean is not common in the region it can be concluded that climate change will not significantly affect water requirement of soybean in Gorgan region.تغییر اقلیم باعث تغییراتی در الگوهای بارش و دما و مقدار آنها میشود و این تغییرات میتواند نیاز آبی گیاهان را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس تحقیقی صورت گرفت تا اثر تغییر اقلیم بر نیاز آبی گیاه سویا در منطقه گرگان بررسی شود. از مدل LARS-WG برای تولید دادههای هواشناسی بارش و دما در دوره سی ساله آتی (1392 الی 1421) تحت سناریوهای مختلف انتشار گازهای گلخانهای استفاده و سپس این دادهها و همچنین دادههای دوره پایه مشاهداتی (1391-1364) وارد مدل آب و هوا - محصول SSM شدند. با تعریف هشت سناریوی مختلف تاریخ کاشت با تأخیرهای زمانی ده روزه از اول خرداد ماه تا دهم مرداد ماه، تبخیر از سطح خاک، تعرق از گیاه و نیاز آبی سویا برای دو کشت آبی و دیم شبیهسازی شدند. آزمون مقایسه میانگینها افزایش معنیداری را در بیشتر ماههای سال برای میانگین بیشینه و کمینه دماهای روزانه و در چند ماه سال برای میانگین بارش ماهانه تأیید میکنند. نتایج مدل آب و هوا و محصول نیز حاکی از آن است که در دوره آتی تبخیر از سطح خاک اندکی کاهش ولی تعرق از سطح گیاه اندکی افزایش مییابد، این افزایش برای کشت دیم مشهودتر، تا حدود 15 درصد میباشد. تبخیرتعرق در دوره آتی برای کشت آبی تغییر محسوسی نخواهد داشت ولی در کشت دیم تا حدود 10 درصد افزایش را نشان میدهد. در مجموع با توجه به رایج نبودن کشت دیم سویا در منطقه گرگان میتوان اظهار داشت که تغییر اقلیم تأثیر قابل ملاحظهای بر نیاز آبی سویا نخواهد داشت.https://www.agrimet.ir/article_88220_0e260a9ae09698d8f5e5f3ea25dedbd5.pdfانجمن مهندسی آبیاری و آب ایرانهواشناسی کشاورزی2345-34191220140210Economic analysis of climate change on irrigated cotton yield in selected of the provinceتحلیل اقتصادی تغییرات اقلیم بر عملکرد پنبه آبی در استان های منتخب737988221FAمحمد نوروزیاندانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی، دانشگاه زابلمحمود صبوحیاستادیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه زابلابوذر پرهیزکاریدانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی، دانشگاه زابلJournal Article20130131The growing trend of population and limitation of production resources, have led to make more attempts for increasing the crops yield. In present study the effects of temperature, precipitation and agricultural inputs (seed, fertilizer, pesticides and machineries) on cotton yield have been evaluated during the period of 2002-2011 in selected provinces of Iran. Required weather data were collected from Iran Meteorological Organization. Data were checked for normality and used for estimations by fixed effect data panel method. The results showed temperature increase during the growing season have negative effect on cotton yield. Such that, the yield would decrease 38 percent per one degree temperature rise. Besides, it was found that the cotton production trend has been decreasing in study regions. Considering the increasing trend of temperature and limitation of water resources, proper measures should be adopted for further adaption.
روند رو به رشد جمعیت و محدود بودن عوامل تولید ضرورت توجه بیشتر به افزایش عملکرد محصولات کشاورزی را بیش از پیش نمایان میسازد. در مطالعه حاضر تأثیر دما، بارش و سایر نهادههای کشاورزی (بذر، کود، سم، ماشینآلات) بر عملکرد محصول استراتژیک پنبه 1380 مورد ارزیابی قرارگرفته است. دادههای خام اولیه برای انجام این مطالعه از طریق سازمان هواشناسی کشور طی سالهای1380-1390جمعآوری شد. پس از بررسی ایستایی، دادهها در قالب پانل با اثرات ثابت برآورد شدند. نتایج نشان داد که افزایش دما در طول فصل رشد بر عملکرد پنبه اثر منفی میگذارد، به طوری که میزان عملکرد در هکتار به ازای افزایش یک درجه دما، به میزان 38% کاهش پیدا میکند. به طور کلی عملکرد پنبه استانهای تولید کننده در سالهای اخیر روند نزولی داشته است. با در نظر گرفتن روند افزایشی دما و محدودیت منابع آبی باید تدابیر مناسبی جهت سازگاریهای بیشتر اتخاذ شود.https://www.agrimet.ir/article_88221_75a81fb52c5cd503be49a5b1ee35b0aa.pdf