per
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
هواشناسی کشاورزی
2345-3419
2588-6002
2013-04-21
1
1
1
13
87663
Original Article
تعیین ضریب گیاهی یگانه، دوگانه و تبخیر- تعرق بالقوه گیاه زعفران تکامل یافته
Determination of Single and Dual Crop Coefficients and Potential Evapotranspiration of Developed Saffron
پریسا کیخامقدم
1
علیاکبر کامگار حقیقی
aakamgar@shirazu.ac.ir
2
علیرضا سپاسخواه
3
شاهرخ زند پارسا
4
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد
استاد بخش مهندسی آب، دانشگاه شیراز
استاد بخش مهندسی آب، دانشگاه شیراز
دانشیار بخش مهندسی آب، دانشگاه شیراز
مصرف بهینه آب در کشاورزی بعنوان بزرگترین بخش مصرف کننده آب، نیازمند یک برنامهریزی دقیق آبیاری میباشد. هدف آبیاری، نگهداشتن شرایط مساعد رطوبتی برای گیاه است. آبیاری بایستی با تخمین آب مورد نیاز گیاه برنامهریزی شود، که از طریق تبخیر- تعرق گیاه انجام میشود. هدف این پژوهش اندازهگیری و برآورد تبخیر- تعرق بالقوه و ضرایب گیاهی یگانه و دوگانه زعفران تکامل یافته در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در دشت باجگاه میباشد. این پژوهش در سال سوم و چهارم پس از کشت گیاه زعفران، در سه لایسیمتر بیلان آبی به عنوان سه تکرار صورت گرفت. مقدار کل تبخیر- تعرق بالقوه از لایسیمترهای کشت زعفران در سال سوم و چهارم به ترتیب 726 و 783 میلیمتر بود. حداکثر شار تبخیر- تعرق زعفران برای سال سوم و چهارم به ترتیب 28/6 و 40/6 میلیمتر بر روز بود. مراحل رشد گیاه زعفران در طی سالهای سوم و چهارم پس از کشت، برای مراحل اولیه، توسعه گیاه، میانی و پایانی رشد به ترتیب 30، 55، 55 و 65 روز تعیین شد. ضریب گیاهی یگانه، برای مرحله ابتدایی، مرحله میانی و انتهای مرحله پایانی رشد برای سال سوم به ترتیب 46/0، 2/1 و 35/0 و برای سال چهارم نیز به ترتیب 49/0، 25/1 و 35/0 و به طور میانگین برای سال سوم و چهارم 48/0، 23/1 و 35/0 برآورد شد. مقدار ضریب گیاهی پایه زعفران برای مراحل سه گانه رشد برای سال سوم به ترتیب برابر 15/0، 9/0 و 17/0 و در سال چهارم 15/0، 95/0 و 18/0 به دست آمدند.
Agriculture as the largest water consumer for its efficient water use requires an appropriate irrigation scheduling. For an optimum irrigation the amount of potential evapotranspiration is needed. The aim of this study was to measure potential evapotranspiration and single and dual crop coefficients of saffron in the agricultural research farm of Shiraz University located in Bajgah area for third and forth years of Saffron crop life cycle. This experiment was conducted using three water balance lysimeters. According to lysimetric measurements, total potential evapotranspiration were 726 and 783 mm for the third and fourth year, respectively. Maximum potential evapotranspiration rate was 6.28 and 6.4 mm day-1 for the third year and fourth year, respectively. Different growth stages length of saffron for the third and fourth year were 30, 55, 55 and 65 days. The single crop coefficient for the initial, middle and the final growth stages for the third and fourth years were estimated 0.46, 1.2 and 0.35; 0.49, 1.25 and 0.35, respectively. Similarly, basal crop coefficients for three stages of the third and fourth year were 0.15, 0.9 0.17 and 0.15, 0.95 and 0.18, respectively.
https://www.agrimet.ir/article_87663_b473b5a17bf81fa2328f9fa0493f844d.pdf
تبخیر- تعرق
زعفران
ضریب گیاهی یگانه
ضریب گیاهی دوگانه
dual crop coefficient
Evapotraspiraiton
Saffron
Single crop coefficient
per
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
هواشناسی کشاورزی
2345-3419
2588-6002
2013-04-21
1
1
14
25
87664
Original Article
تخمین دمای سطح زمین با استفاده از شاخص اختلاف نرمال شده (NDVI) در تصاویر سنجندههای MODIS و Landsat ETM+
Estimation of land surface temperature using NDVI in MODIS and Landsat ETM+ imageries
عباس کاویانی
abbasskaviani@gmail.com
1
تیمور سهرابی
myousef@ut.ac.ir
2
پیمان دانشکارآراسته
3
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ر.ه)، قزوین
استاد گروه مهندسی آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران، کرج
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ر.ه)، قزوین
دمای سطح زمین از جمله مهمترین عواملی است که در تخمین بسیاری از پارامترهای هیدرولوژیکی در مقیاس منطقهای مورد استفاده قرار میگیرد. این پارامتر با حضور باندهای حرارتی در سنجندهها قابل اندازهگیری است. این تحقیق با استفاده از تصاویر سنجندههای ETM+ و MODIS در اراضی پاییندست شبکه آبیاری دشت قزوین انجام گرفت. در این تحقیق چهار سناریو پیشنهاد گردید و نتایج با استفاده از دادههای لایسیمتر حجمی موجود در منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در صورتی که پیکرههای آبی از تصاویر ماهوارهای حذف گردند، یک رابطه معکوس بین شاخص گیاهی NDVI و دمای سطح در هر دو سنجنده ETM+ و MODIS مشاهده میشود. با وجودیکه رابطه غیرخطی انطباق بهتری را نسبت به رابطه خطی تولید مینماید ولی این اختلاف فاحش نیست. کاربرد روش تجمیع ساده نسبت به روش تجمیع با استفاده از دادههای نزدیکترین همسایه نتایج قابل قبولی را تولید مینماید. از میان سناریوهای پیشنهادی، تفکیک اولیه اراضی و اعمال الگوریتم پیشنهادی در اراضی با کاربری پوشش گیاهی بهترین انطباق را بین دادههای دمای سطح زمین و شاخص گیاهی NDVI تولید مینماید.
Land surface temperature is one of the main parameters required for hydrological elements estimations in regional scale. This variable can be measured using thermal band of satellite sensors. In this research ETM+ and MODIS imageries of downstream end of Qazvin irrigation network of Qazvin were used. Four different scenarios were proposed and the obtained results were evaluated by volumetric lysimeter measurements. Results indicated that if water bodies are removed from satellite imageries, a reverse relation can be observed between NDVI crop index and land surface temperature in both ETM+ and MODIS imageries. Although, non-linear relation has a good result in compare to linear, no significant differences were observed between them. Using simple aggregation method produced acceptable result in compare to the aggregate nearest neighbour method. Finally, cells with dimensions following rule after integration, produced the best results. Among recommended scenarios, initial segregation of lands and application of proposed algorithm in lands with vegetation cover produced the best coincidence between land surface temperature data and vegetation index (NDVI).
https://www.agrimet.ir/article_87664_ed7939394c420097c3db7433bf939709.pdf
دمای سطح زمین
شاخص گیاهی NDVI
تجمیع
MODIS
Landsat ETM+
Land surface Temperature
NDVI crop index
Aggregation
MODIS
Landsat ETM+
per
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
هواشناسی کشاورزی
2345-3419
2588-6002
2013-04-21
1
1
26
36
87665
بررسی روابط گرمایی و رطوبتی و باردهی خیار در خُرداقلیمهای کشت پلاستیکی
Evaluation of the thermal and humidity relations and cucumber yield within plastic tunnel microclimates
اسماعیل حاتمی
1
محمود رائینی سرجاز
m.raeini@sanru.ac.ir
2
ویدا چالوی
3
دانش آموخته کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
دانشیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
استادیار، گروه باغبانی، دانشکده علوم زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
در شرایط دمایی و رطوبتی بالا در زیر تونلهای پلاستیکی برای پیشرس کردن خیار امکان گسترش سریع بیماریهای قارچی فراهم میشود، لذا خیارکاران به ناچار اقدام به سمپاشی پیاپی میکنند. بهرهگیری از تهویه طبیعی در تونلهای پلاستیکی مشبک میتواند شیوع بیماریهای قارچی را کاهش دهد. هدف این پژوهش بررسی روابط گرمایی و رطوبتی خُرداقلیمهای کشت خیار سبز و بهرهگیری از آن برای کاهش نم نسبی، تأمین دمای بایسته و افزایش تولید خیار است. برای این منظور از سه خُرداقلیم (1) تونل پلاستیکی بسته (MC)، (2) تونل پلاستیکی مشبک (MP10)، با 100 سوراخ (به قطر 10 میلیمتر)، و (3) تونل پلاستیکی مشبک (MP15) با 100 سوراخ (به قطر 15 میلیمتر) در هر مترمربع، به عنوان تیمارهای آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار استفاده شد. کشت خیار در اسفند در تونلهایی به پهنای 3/3 متر، ارتفاع 7/1 متر، و طول 6 متر، در شهرستان محمودآباد، انجام شد. یافتهها نشان داد که دماهای میانگین و بیشینه در تونلهای پلاستیکی همیشه بیشتر، و بهطور معنیداری متفاوت از دمای هوای آزاد بودند. جمع درجه- روز گرمایی در تیمار MC بیشتر از دو تیمار دیگر بود. برای میانگین و کمینه نمنسبی روزانه تفاوتی بین خرداقلیمهای مشبک (MP10 و MP15) و هوای آزاد دیده نشد و همواره نم نسبی تیمار MC به طور معنیداری بیشتر از تیمارهای مشبک و هوای آزاد بود. محصول برداشت شده در تیمار MC به ترتیب 12% و 20% بیشتر از خیار تولیدی در تونلهای MP10 و MP15 بود. نتیجهگیری میشود که با افت نم نسبی در تونلهای مشبک، نسبت به پلاستیک بسته، امکان شیوع بیماریهای قارچی کاهش مییابد. در میان خرداقلیمهای مشبک، تونل MP10 هم در تعدیل نم نسبی نقش داشت و هم در مقایسه با تونل بسته افت تولید کمتری داشت.
Under plastic tunnels high thermal and humidity conditions for early ripening might cause fungal diseases, which enforce cucumber growers to use fungicides. Use of natural aeration in perforated plastic tunnels could reduce fungal diseases onset. The aim of this research is to evaluate thermal and humidity relations within cucumber plastic tunnels. For this purpose three microclimates of 1) closed plastic (MC), 2) perforated plastic with 100 holes of 10 mm diameter per m2 (MP10), and 3) perforated plastic tunnels with 100 hole of 15 mm diameter per m2 (MP15) were employed as experimental treatments in a complete randomized block design with three replications. Cucumber seedlings were grown on late February within high tunnels of 3.3 m width, 1.7 m height and 6 m length in Mahmoudabad, Mazandaran. The results showed that the daily mean and maximum temperatures with tunnels always were higher and significantly different from open air. Cumulative degree-day was significantly higher within MC, relative to other microclimates. No difference was observed for daily mean and minimum relative humidity in MP10, MP15 and open air. Total cucumber harvest was 12 and 20 percent higher in MC relative to MP10 and MP15, respectively. In conclusion, perforated plastic tunnels provide a modified environment for cucumber; meanwhile MP10 tunnels yield reduction could benefit environment safety regulations.
https://www.agrimet.ir/article_87665_311a4eff5170fc69f07b1695ee078568.pdf
تونل پلاستیکی مشبک
خُرداقلیم
خیار
مازندران
نم نسبی
Cucumber
Mazandaran
Microclimate
Perforated plastic tunnel
Relative humidity
per
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
هواشناسی کشاورزی
2345-3419
2588-6002
2013-04-21
1
1
37
48
87666
امکانسنجی تشخیص تغییرات پوشش گیاهی مبتنی بر شاخصهای زمینی و ماهوارهای خشکسالی (مطالعه موردی: استان کرمانشاه)
Study of plant vegetation variations using remote sensing and ground-based drought indices (Case study: Kermanshah province)
سجاد ابراهیم زاده
1
جواد بذرافشان
j.bazr@ut.ac.ir
2
خلیل قربانی
ghorbani.khalil@yahoo.com
3
دانشجوی کارشناسی ارشد هواشناسی کشاورزی، گروه مهندسی آبیاری وآبادانی، دانشگاه تهران
استادیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشگاه تهران
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، گرگان
خشکسالی نه تنها بر تولیدات کشاورزی و منابع آب بلکه بر پوشش گیاهی طبیعی یک منطقه نیز تأثیر گذاشته و گسترش نواحی بیابانی را تسریع میکند. امروزه تشخیص تأثیر خشکسالی بر پوشش گیاهی از نظر زمانی و مکانی توسط تصاویر سنجش از دور و با تعریف شاخصهای مختلف امکانپذیر شده است. هدف از این مطالعه، امکانسنجی تشخیص تغییرات رخ داده در پوشش گیاهی منطقه بر اثر خشکسالی با استفاده از شاخصهای ماهوارهای خشکسالی است. به این منظور از روش تجزیه و تحلیل بردار تغییر به عنوان یکی از الگوریتمهای تشخیص تغییر استفاده شد. در این روش، تغییر رخ داده در پوشش گیاهی به برداری موسوم به بردار تغییر نسبت داده میشود. بردار تغییر با دو مولفه اندازه تغییر و جهت تغییر نشان داده میشود. بردار تغییر برای چهار شاخص ماهوارهای مبتنی بر پوشش گیاهی حاصل از سنجنده AVHRR ماهواره NOAA و یک شاخص زمینی محاسبه شد. شاخصهای ماهوارهای شامل شاخص اختلاف نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص اختلاف نرمال شده پوشش گیاهی غیر متعارف (NDVIA)، شاخص شرایط پوشش گیاهی (VCI)، شاخص تغییر شکل گیاهی اصلاح شده (CTVI) و تنها شاخص زمینی مورد مطالعه، شاخص بارندگی استاندارد شده (SPI) میباشد. نتایج حاصله نشان داد که شاخصهای ماهوارهای از نظر تشخیص اندازه تغییر، همبستگی خوبی با یکدیگر دارند. بیشترین همبستگی بین شاخصهای ماهوارهای با شاخص زمینی مربوط به شاخص NDVI و کمترین همبستگی مربوط به شاخص VCI میباشد.
Drought affects not only agricultural productions and water resources but also the vegetation cover of a region and promotes the desertification. Investigation of drought effect on spatial and temporal variations of vegetation cover as is widely performed using drought indices derived from satellite images. The aim of this study is to find out whether it is possible to detect the changes in vegetation cover using satellite drought indices. To achieve this goal, the change vector (CV) analysis as one of the change detection algorithms, was used. In this method, the change occurred in vegetation has been attributed to the change vector. The change vector contains two components, change magnitude and change orientation. In this paper, the CV was calculated by four satellite drought indices based on the condition of vegetation, namely NDVI, NDVIA, VCI, CTVI using NOAA AVHRR images, and one ground-based drought index, namely Standardized Precipitation Index (SPI). The results showed that satellite drought indices have a high correlation in detection of the change magnitude. The highest and lowest correlation between satellite-based drought indices and the SPI were observed for NDVI and VCI, respectively.
https://www.agrimet.ir/article_87666_369e418844cafc5c1a8cca3ed2788463.pdf
خشکسالی
بردار تغییر
پوشش گیاهی
شاخص های ماهواره ای
سنجنده AVHRR
Drought
Change Vector
Vegetation
Satellite Drought Indices
VHRR
per
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
هواشناسی کشاورزی
2345-3419
2588-6002
2013-04-21
1
1
49
61
87667
Original Article
بروزرسانی مدل توزیعی رطوبت خاک پالمر با استفاده از دادههای تبخیر- تعرق پتانسیل حاصل از سنجنده مادیس
Assimilation of evapotranspiration maps derived from Modis satellite data into the Palmer distributed soil moisture model
سحر اوجاقلو شهابی
1
مجید وظیفه دوست
majid.vazifedoust@gmail.com
2
افشین اشرف زاده
3
نادر پیرمرادیان
4
محمدرضا کشاورز
5
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
دانشجوی دکتری آبیاری و زهکشی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران
رطوبت خاک یکی از مهمترین پارامترهای هیدرولوژیکی است که در پایش خشکسالی کشاورزی از اهمیت خاصی برخوردار است. مدل پالمر یک مدل هیدرولوژیک است که در عین سادگی کاربرد گستردهای در برآورد انحراف رطوبت خاک و پایش خشکسالی دارد. اخیراً مدل توزیعی پالمر به منظور مطالعه خشکسالی در ایران توسط تعدادی از محققین داخل کشور با انجام اصلاحاتی بر مدل پالمر توسعه داده شده است. اما آنچه که کمتر مورد توجه قرارگرفته است اصلاح روش محاسبه تبخیر- تعرق است که بدون شک تأثیر زیادی بر مقدار رطوبت باقیمانده در خاک دارد. در این تحقیق، به منظور کاهش تأثیر عدم قطعیت پارامترهای ورودی مدل در سطح منطقهای، نقشههای تبخیر- تعرق پتانسیل با قدرت تفکیک مکانی 1 کیلومتر از تصاویر ماهوارهای سنجنده مادیس و با استفاده از الگوریتم آهاس استخراج شد و در نهایت در بروزرسانی مدل پالمر مورد استفاده قرار گرفتند. با استفاده از مدل توزیعی پالمر، شبیهسازی رطوبت خاک با و بدون فرآیند بروزرسانی در سالهای 80-1379و 85-1384 به عنوان سالهای خشک و تر صورت پذیرفت. نتایج، حاکی از آن بود که شبیهسازی همراه با بروز رسانی مدل توزیعی پالمر مقدار ضریب تبیین را نسبت به شبیهسازی بدون بروز رسانی افزایش میدهد بطوریکه ضریب تبیین از 304/0 به 5348/0 در ماه خرداد ارتقا یافت. نتایج نشان میدهد که ورود نقشههای تبخیر- تعرق پتانسیل در دوره خشک بر افزایش دقت نتایج خروجی مدل تأثیر مثبت داشته است در حالیکه در سال تر، نتایج بهبود چشمگیری نشان نمیدهند. بالاترین مقدار ضریب تبیین و کمترین مقدار خطای مطلق در دوره خشک در ماه خرداد و برابر با 53/0 و 0595/0 مشاهده شد که نشان میدهد بهترین زمان برای بروز رسانی، استفاده از تصاویر شبیهسازی شده تبخیر- تعرق پتانسیل در این ماه میباشد.
Soil moisture is considered as an important hydrological parameter which has a significant role in agricultural drought monitoring. Palmer model is a lumped hydrological model and has been applied widely for drought monitoring. Recently its distributed version has been developed for regional drought monitoring in Iran, but correction of evapotranspiration methods which definitely have a high effect on soil moisture residual have been less regarded. In this study, potential evapotranspiration derived from MODIS satellite images and AHAS algorithm was used to reduce the uncertainty of the model caused by the input parameters. The soil moisture simulated using both original and developed Palmer distribution model. Results showed that updating Palmer distribution model during simulation increased correlation compared to simulation without any updates as coefficients of determination improved from 0.304 to 0.5348 in June. The results also showed that using potential evapotranspiration maps for dry periods had a positive effect on the model correction, while it had not significantly improvement in wet periods. The highest amount of coefficient of determination (R2) and the lowest amount of absolute error of 0.53 and 0.0595 respectively was observed in dry period (June) which can be recommended as the best time to update the images of simulated potential evapotranspiration.
https://www.agrimet.ir/article_87667_bcc64a123424c54b95e650d5f31d750a.pdf
الگوریتم آهاس
تبخیر- تعرق پتانسیل
رطوبت خاک
مادیس
AHAS
MODIS
Potential Evapotranspiration
soil moisture
per
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
هواشناسی کشاورزی
2345-3419
2588-6002
2013-04-21
1
1
62
75
87669
Original Article
روشی پیشنهادی برای مدلسازی عدم قطعیت در تخمینهای هیدروکلیماتولوژی با تأکید بر دورههای خشکسالی
A proposed method for uncertainty modeling in hydroclimatological estimation with emphasis on drought events
شهاب عراقی نژاد
araghinejad@ut.ac.ir
1
استادیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
بسیاری از تکنیکها و روشهایی که در برنامهریزی و مدیریت کشاورزی بر مبنای تغییرات و نوسانات اقلیمی وجود دارد، ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با تخمینهای هیدروکلیماتولوژیک دارد. منظور از تخمین هیدروکلیماتولوژی تعیین و اعلام وقوع شرایطی در مکان و زمان خاص است که میتواند شامل پدیدههایی نظیر ترسالی یا خشکسالی شود. پیشرفتهای بیشتر در تخمینهای هیدروکلیماتولوژیک منوط به شناخت بیشتر ارتباط پدیدههای اقلیمی و رویدادهای هیدرولوژیکی، بهبود وتوسعه مدلها یا پیشنهاد مدلهای جدید میباشد. ارائه یک مدل تخمین هیدروکلیماتولوژیک که دارای خصوصیات مدلسازی همبستگی غیرخطی بین سیگنالها و متغیرهای هیدرولوژیکی، مدلسازی سریهای غیر ایستا و ارائه پیشبینیهای احتمالاتی باشد، میتواند یک قدم به جلو در مطالعات انجام شده در این زمینه باشد. در این راستا مدلی بر اساس تحلیلهای همبستگی و مدلسازی آماری در قالب این مقاله ارائه شده و قابلیت آن در مقایسه با یکی از مدلهای مرسوم آمار ناپارامتری (رگرسیون نزدیکترین همسایه) در تخمین نقطهای و احتمالاتی سنجیده میشود. یکی از مهمترین چالشها در انجام تخمینهای هیدروکلیماتولوژیک، انعکاس عدم قطعیتها در خروجیها است که در روش ارائه شده به آن پرداخته شده است. نوآوری این تحقیق در ارائه روشی ساده، اما کارآمد برای تخمینهای هیدروکلیماتولوژیک با انعکاس عدم قطعیتها است. مطالعه موردی تحقیق تخمین آوردهای رودخانه زایندهرود در شرایط نرمال و خشکسالیها میباشد. نتایج نشان دهنده کارایی روش پیشنهادی در مقایسه با روشهای رگرسیون ناپارامتری است.
Most techniques and methods in the agricultural planning and management based on the climate variation and climate change are implicitly or explicitly dependent on the hydrocliamtological estimations. Hydroclimatolgical estimation is actually the determination and warning of specific situations in a certain time and place such as drought and floods. Further improvements in the modeling for those estimations are up to the growing knowledge on the interaction between climatic and hydrological events as well as developing new models and improvement of existing ones. Presenting a hydrocliamtological model to be able to map the nonlinear relationship between climate signals and hydrological models; to model the non stationary time series; providing probabilistic estimation could be a significant contribution. A model is presented in this paper based on the correlation analysis and statistical modeling which is compared with a conventional nonparametric model (nearest neighborhood) in point and interval estimation. One of the important challenges in hydrocliamtological estimation is to calculate estimation uncertainty in which the proposed method deals with it. The contribution of this paper is to provide a simple but efficient method for hydrocliamtological estimation in an uncertain environment. The case study of this research is forecasting of streamflow of Zayandeh-rud River in drought and normal situations. The results demonstrate the supremacy of the proposed model in comparison with the conventional models.
https://www.agrimet.ir/article_87669_8fe4ae483a323d32a0eccb2f409cf98e.pdf
تخمینهای هیدروکلیماتولوژیکی
عدم قطعیت
تحلیلهای زمین آمار
نزدیکترین همسایه
Hydroclimatological estimation
Uncertainty
geostatistical analysis
K-nearest neighborhood